موقعیت ژئوپلیتکی
موقعیت ژئوپلیتکی افغانستان:
لرد کورزن قبل از آنکه در سال 1898 به عنوان فاتح هندوستان شناخته شود، نوشت: «کلماتی چون ترکمنستان، افغانستان، ماوراء النهر و ایران برای بسیاری چیزی جز حسرت جدای یاخاطره ی از فراز و نشیبهای عجیب و افسانه وار معنایی ندارد. به نظرمن این مناطق خانه های صفحه شطرنجی است که بازی سلطه جوی بر جهان روی آن انجام می شده است».
این کلمات نشان دهنده آن است که این کشورها که افغانستان جزء آنها است در مناطق بسیار حساس قرار گرفته و از موقعیت استراتژیکی مهمی برخور دار است، لذا بد نیست که نگاهی به گذشته ی این کشور«افغانستان» داشته باشیم تابدانیم که این کشور در گذشته از چه موقعیت و جایگاهی در دنیا بر خوردار بوده است. همان طور که میدانیم بخاطر نبود وسایل نقلیه امروزی در گذشته تجارت از راه خشکی و باکاروان ها و قافله های که از حیوانات تشکیل میشد از طریق جاده ها صورت می گرفت که یکی از آن جاده ها جادة معروف ابریشم بوده است. این جاده ی معروف از افغانستان (خراسان آنروز) می گذشت و مهمترین خط سیر بازرگانی بود که غرب را به شرق وصل می کرد.
آقای عبدالحی حبیبی در این مورد چنین مینویسد:
«افغانستان قرن ششم و هفتم میلادی، بین هند، کشورهای پارس ساسانی، ممالک ماوراءالنهر، چین و جنوبا بحیره ی عرب افتاده وراه معروف ابریشم از آن می گذشت ،که به تعبیر دانشمند فرانسوی- رنه گروسه- راه زیارت بودائیان هم بود، و قافله های تجاری هند، پارس، چین و ماوراءالنهر از این سرزمین به عراق و کشورهای عربی و مصر می گذشتند، و همیشه مراکز، شهرهای عمده و مهم بازرگانی را داشته است. تجار هند از سه مسیر در افغانستان رفت و آمد داشتند. یکی در شمال از وادی دریای کابل و کنر براه باجور یامجرای دریای کابل به وادی پشاور و سواحل دریای سند. پایتخت دوم کابلشاهان، بودا کهنده یعنی ویهند، درانتهای این وادی در کنار دریای سند و مرکزمهم تجاری بود. مسیردوم در شرق از غزنه و ولایت پختیا از دره ی گومل و غیره به بنون « بنیان قدیم» میرسید، که از آنجا از راهی معبر نیلاب به سرزمین، پنجاب کنونی می گذشتند. غزنه شهر معمور و آبادی بود که به قول ابن حوقل در تمام این نواحی شهری به آبادی غزنه و کثرت مال التجاره ی او وجودنداشته، این شهر نیز گذرگاه هند شمرده میشد. و چون در شمال با وادی کابل و در جنوب غرب با وادی ارغنداب و هلمند پیوستگی دشت، اهمیت تجاری آن بیشتر بود این شهر با دو مرکز تجاری بزرگ یعنی کابل و بامیان ارتباط داشت.
مسیرسوم راه تجاری خراسان و سیستان به سرزمین سند و هند از نیشابور و هرات و سیستان و بست به رخج می گذشت، و از وادی پشین شال(کویته ی کنونی)به دره ی بولان و سرزمین وسیع سند سرازیر می شد. در این منطقه شهر بسیار معروف و تجاری هرات قرار داشت که از سمت غرب با نیشابور مرکز مهم دیگر بازرگانی خراسان می پیوست. هرات در شرق چنین مرکز بزرگ تجاری واقع بود، در حالکه از سمت شمال با مرو مرکز دیگری سیاسی اقتصادی خراسان متصل بود و راه تجارت بخارا هم جنوبا به این شهر می پیوست، بخارای که عربها آنرا مدینةالتجار می گفتند.
هرات از سمت شمال باشهرهای معروف بخارا، ماوراءالنهر و خوارزم متصل بود در حالیکه از سمت جنوب به سیستان و رخد می پیوست. در حقیقت هرات به عنوان قلب خراسان و محل تقاطع قافله های تجاری محسوب می شد، از جانب دیگر خراسان از سمت غرب با عراق، پارس، بین النهرین و کشورهای دیگر خلافت عربی تجارت و داد و ستد داشت، بغداد، بصره و کوفه عرضه گاه اموال تجاری خراسان بود، و قافله های بازرگانی آسیای میانه از بخارا و پارس به بغداد میرسیدند».
آقای کلیفورد در این مورد نیز مینویسد:
« سر زمین افغانستان صرفا گذرگاه اصلی اقوام مهاجم گوناگون نبود، بلکه قرنها پیش از آنکه دریاها به عنوان راههای عمده ی بین المللی بازرگانی مورد استفاده قرار بگیرد، مهمترین خط سیر بازرگانی ای که غرب را به شرق می پیوست نیز از دشتهای شمالی و جنوبی و گذرگاههای کوهستانی این سرزمین می گذشت.کاروانهای که از جاده ی ابریشم عبور می کردند در بلخ اطراق می کردند، و آنگا امتعه ای را که از چین آورده بودند از گذرگاههای هندوکش به هندوستان و یا در جهت غرب تا بغداد می بردند. کاروانهای که از ایران به طرف چین می رفتند تقریبا همیشه از طریق قندهار در جنوب افغانستان سفر می کردند.»
باتوجه به آنچه که گفته شد افغانستان همیشه در طول تاریخ و از زمان شکل گیری دارای چنین موقعیت حساس و مهمی بوده است و از همان ابتدا مورد توجه جهان گشایان نیزقرار داشته است، در حقیقت کشور افغانستان در موقعیت قرار داشته و دارد که در صورت ارتباط تعداد از کشورها با هم دیگر چاره ی جز گذشتن از این سرزمین نداشته و اکنون نیزچنین است. متأسفانه موقعیت استراتژیک افغانستان همواره سبب آن شده است که این کشور صحنه ی تاخت و تازها و نبرد های خونین و خانمان سوزی گردد و بهای بزرگی برای این موقعیت حساس خود بپردازد. بد نخواهد بود که اگر نگاهی بسیار گذرا به تاخت و تازها و هجوم های جهانگشایان بیاندازیم.
درسال - 331 - قبل ازمیلاد اسکندر مقدونی به افغانستان هجوم آورده دولت هخامنشیان را شکست داد و تاسالهای متمادی در دست جانشینان وی قرارداشت، در سال-751- میلادی و اوایل قرن اول هجری به تصرف مسلمانان در آمد که دولتهای بزرگی مثل طاهریان، صفاریان، سامانیان و غزنویان برآن حکومت نمودند، در اوایل قرن هفتم هجری چنگیز بعد از تصرف، این کشور را به ویرانه تبدیل نموده حدود-200- سال برآن حکومت کردند. در اواسط قرن هشتم هجری شمسی تیمور گورکانی باشکست مغولان وارد افغانستان شده و حکومت آنرا بدست گرفت. در سال -1736- میلادی یعنی اوایل قرن دوازدهم هجری نادر شاه افشار افغانسان را اشغال کرده و از این مسیر راهی هند شد. در بهار سال-1838- دولت انگلیس هجو م خود را در افغانستان شروع کرد که منجر به سه جنگ بزرگ و خونین و شکست آن کشورشد.
شوروی با هجوم خود در 1357و-24- دسامبر سال 1979 مردم این کشور را به خاک و خون کشید که با مقاومت آنها مجبور به ترک آن کشورشد.
یکی از پژوهشگران در بارة موقعیت استراتژیکی افغانستان و اهمیت آن از نظر اقتصادی می نویسد:
« توجه انگلیس به افغانستان به جهت نزدیکی آن به هندوستان بوده است. و همواره تفکر سلطه بر افغانستان را به منزله معبری برای رسیدن به اقیانوس هند در نظر داشته است. روسیه به عنوان قدرت دیگر، همواره تفکر سلطه بر افغانستان را به منزله معبری برای رسیدن به اقیانوس هند در نظر داشته است. در زمان جنگ سرد افغانستان برای هردو ابر قدرت، تمامیت استراتژیک پیدا کرده بود تا جای که شوروی در سال 1979 بر این کشور حمله کرده آن را به تصرف خود درآورد. افغانستان از نظر اقتصادی و وجود منابع مصرفی مانند گاز و نزدیکی به بازارهای آسیای مرکزی اهمیت فراوان دارد. سرمایه گذاری شرکت های چند ملیتی در این وضعیت سیاسی تثبیت نشده در آن نشانگر اهمیت اقتصادی افغانستان است».
این تهاجمات و چشم داشتها به این کشور نشان دهنده آن است که افغا نستان همانطور که در گذشته محل تلاقی راههای بازرگانی و راه ورود به کشورهای هندوستان، چین و ایران و راه ارتباط شرق به غرب بوده اکنون نیزآن موقعیت خود را حفظ کرده و قدرتهای بزرگ به آن چشم دوخته أند. ناگفته پیداست که تمام کشورهای مهاجم از حمله به افغانستان بجز اشغال مقاصدی دیگری نیز به آن داشته أند در حقیقت آنها از این کشور میخواستند به عنوان پل و سکوی پرتاپ استفاده کنند.
هرچندبعضی قائلند که افغانستان بعد از فروپاشی شوروی و بخاطر نبود منازعات و رقابت بین ابر قدرتها موقعیت استراتژیکی خود را از دست داده است. اما وضعیت کنونی افغانستان نشان میدهد که این نظریه نمیتواند درست باشد زیرا ما اکنون شاهد آنیم که آمریکا به بهانههای مختلف وارد افغانستان شده تا به اهداف نظامی، سیاسی و اقتصادی خود از طریق موقعیت حساس این کشور دست رسی پیدا نماید، آمریکابا ورود به افغانستان بر چهار قدرت منطقه و جهان ایران، چین، روسیه و هند - که در حقیقت رقبای اصلی این کشور محسوب میشوند- به نحوی مسلط شده و نسبت به آنها از موقعیت خوب و بالایی برخوردار می باشد. از نظر اقتصادی میتواند کاملا، بر منابع و ذخایر گازی و نفتی آسیایی مرکزی و انتقال آن از طریق افغانستان به جهان خارج، مسلط باشد.
باتوجه به این واقعیات افغانستان نه تنها موقعیت استراتژیکی خود را از دست نداده بلکه آن موقعیت حساستر و مهمتر نیز شده است. آمریکا برای دستیابی به این موقعیت حساس سالها برنامه ریزی کرده و خرجهایی هنگفتی را متحمل شده است که اشاره به آنهاخالی ازفایده نیست.
آقای انصاری به نقل ازنشریه آمریکایی وال استریت جرنال چنین مینویسد:
«دلبستگی آمریکا و سایرکشورهای غربی به افغانستان در این نهفته است که مسیرانتقال نفت و گازآسیایی مرکزی به بازارهای جهان از همین کشور میگذرد، طالبان مناسبترین وسیله ی استقرار و بهترین وسیله تحقق این پروژه در برهه ی کنونی تاریخ أند.و جالب اینکه همین نشرنه و در همین شماره خویش طالبان را گروه سرکوبگر، قاتل بیگناهان، مسئول پاکسازی نژادی، گروه نسل کش، استبداد پیشه، جزم گرا و مایه عقب ماندگی و فقر و در بدری خوانده است، این در حالیست که همین آمریکا از ظهور تا زوال طالبان این چینینی! بیش از سه میلیارد دلار در اختیار آنها قرار داده است ».
وی هم چنین به نقل ازکتاب بن لادن حقیقت ممنوع مینویسد:
« آمریکا ازسال -1994-به کمک سازمان امنیت پاکستان در صدد بر قراری دولتی در افغانستان بوده است که بتواند در آنجا ثبات لازم برای کشیدن خط لوله از آسیای مرکزی به پاکستان را تأمین کند». آمریکایی هاهمیشه از طالبان حمایت و پشتبانی کرده أند به عنوان نمونه وقتی طالبان در سپتامبر1996کابل را تصرف کردند - چریس تاگرت- یکی از مدیران یونیکال به خبرنگاران میگوید:« اکنون که طالبان کابل را فتح کرده أند اجرای پروژه خط لوله آسانتر خواهد بود». وزارت خارجه آمریکا نیزچندساعت بعدازتصرف کابل به دست طالبان طی بیانیه ی اعلان کرد که بافرستادن یک نماینده رسمی به کابل باطالبان روابط دیپلماتیک برقرارخواهد کرد.
اگر ما در کنار این سه میلیارد دلار، صحنه سازی فرو ریختن برجهای دوقلو را در11سپتامبر و کمکهای هنگفت آمریکا به مجاهدین و هم چنین پرداخت هزینه های بسیاری به پاکستان برای به وجود آوردن و حمایت گروه طالبان و حمله آمریکا به افغانستان را در نظر بگیریم مخارج و هزینه های آن بیش از ده ها میلیارد دلار خواهد شد، از طرف دیگر آمریکا حادثه11 سپتامبر را بهانه قرار داده و به افغانستان حمله کرده آنرا اشغال نمود، حال آنکه طرح و برنا مه ریزی این حمله سالها قبل از این حادثه ریخته شده و تصویب شده بود، این طرح زمانی سرعت گرفت که شرکت نفتی آمریکایی یونیکال متوجه شد که انتقال زخایر نفتی و گازی آسیای مرکزی از طریق افغانستان بهترین و کم هزینه ترین و پرمنفعت ترین راه برای دولت و شرکتهای نفتی آمریکا است، لذا این شرکت تصمیم گرفت که دولت آمریکارا متقاعد کند که از طالبان حمایت کند تا آنها برتمام افغانستان مسلط شوند و یا اینکه صلح! را در این کشور برقرار کنند تا آنها بتوانند قرار دادهای را با دولتهای آسیای مرکزی، پاکستان و دولت افغانستان برای خطوط لوله های نفت و گازبه امضا برسانند.
چنانجه دوست صمیمی آمریکا آصف زرداری شوهر بی نظیر بوتو در آن زمان باغرور میگوید:« تسلط طالبان بر مسیرخط لوله احداث آنرامسیرمیسازد». ازطرف دیگرارتش پاکستان و-آی اس آی-ازطالبان برای بازکردن مسیر حمل و نقل جنوبی از طریق قندهار و هرات به مقصد ترکمنستان حمایت میکردند. بدنیست در این مورد سخنان جان ماریسکا- معاون شرکت یونیکال را که در کنگره آمریکا در سال -1998- ایراد شده بخوانیم، وی ابتدا راههای انتقال نفت و گاز آسیای مرکزی را به بازار های جهانی بررسی میکند و برای هرکدام موانع و مشکلاتی را از جهت هزینه، طولانی بودن مسیر و غیره می شمارد که سودی برای آمریکا و شرکتهای نفتی آن در بر نخواهد داشت تا اینکه بهترین، کوتاه ترین و کم هزینه ترین راه را انتخاب کرده چنین میگوید:« تنهاراه ممکن دیگرکشیدن خط لوله از راه افغانستان است که آنهم چالشهای ویژه خود را دارد. این کشور تقریبا به مدت دو دهه درگیر یک جنگ مشقت بار بوده است، سرزمینی که خط لوله از آن خواهد گذشت! زیر کنترل طالبان، یعنی یک جنبش اسلامی است که توسط اکثر کشورها به عنوان یک دولت به رسمیت شناخته نشده است. ما از همان ابتدا این تصمیم خود را به آنها آشکارا اعلام کرده ایم که تا زمانی که یک دولت به رسمیت شناخته شده که بتواند اطمینان دولتها، وام دهندگان به پروژه و کمپنی مارا جلب کند بر قرار نگردد، ساختمان خط لوله پیشنهادی، آغاز نخواهد شد. علیرغم این مشکل چنین به نظر میرسد که کشیدن خط لوله از طریق افغانستان بهترین گزینه با کمترین موانع و مشکلات فنی باشد.
افغانستان کوتاه ترین راه به دریا است و سرزمین آن نسبتا مناسب برای کشیدن این خط لوله است. مسیری که از افغانستان میگذرد تنها مسیری است که نفت آسیای مرکزی را به نزدیکترین نقطه به بازارهای آسیا خواهد آورد بنا بر این از جهت حمل و نقل، ارزانترین راه ممکن است. ما قویا از دولت آمریکا و کنگره می خواهیم از فرایند صلح! سازمان ملل در افغانستان پشتیبانی کند. یک کریدور بازرگانی و یا یک جاده ابریشم جدید میتواند عرضه منابع آسیای مرکزی را با بازار تقاضای آن وصل کند و آسیای مرکزی را دوباره به محل تقاطع میان اروپا و آسیا بدل سازد».
باتوجه به منافع آمریکا در آسیای مرکزی این کشور خواهان ثبات و صلح در افغانستان است زیرا کشور آمریکا بر تأثیرات ادامه جنگ افغانستان بر سیاستهایش در آسیای مرکزی نظر دارد. - استیفان سیستانویچ مشاور ویژه وزارت خارجه آمریکا در امورکشورهای اتحاد شوروی سابق، درسال 1999میگوید: « سراسر آسیای مرکزی در مرز بی ثباتی افغانستان و تاجیکستان قرار دارند. این کشورها نگران توسعه نفوذ ایران و افزایش افراط گرایی و خشونت طلبی در منطقه هستند. فقط پایان جنگ داخلی افغانستان میتواند برای جمهوریهای آسیای مرکزی و شرکتهای نفتی این اعتماد را به وجود بیاورد که پروژه های خطوط لوله را به سمت جنوب آسیاپیش ببرند».
البته این صلح و ثبات که آمریکای ها خواهان آن بودند در آن زمان کاری آسانی نبود زیرا از طرف دیگر رقیب اصلی او روسیه نیز در افغانستان و آسیای مرکزی دارای منافعی بود. احمدرشید در این مورد مینویسد: « روسیه باگرم نگهداشتن تنور جنگ و منازعه افغانستان، منطقه را نا آرام نگهمیدارد تا توجیهی برای ادامه حضور نظامی خود در جمهوریهای آسیای مرکزی داشته باشد».
باتوجه به نوشته ها و گفته های بالا به این نتیجه میرسیم که کشور افغانستان در چنان موقعیت حساس و مهمی قرار دارد که درصورت آرام بودن و امنیت داشتن این کشور تمام همسایه های آن مثل کشورهای آسیای مرکزی، پاکستان، ایران، هند و حتی چین (بخاطراقلیت مسلمانان که در منطقه سین کیانگ چین وجود دارد که تأثیر انقلاب و جهاد و یا بحران افغانستان بر مسلمانان آسیای مرکزی و ازطریق آنها برمسلمانان مقیم چین خواهدبود) امنیت خواهند داشت، و در صورت وجود جنگ و بحران در این کشور تمام این مناطق از این تنش و بحران در امان نخواهند بود، بنا بر این تسلط کامل براین کشور خود مزیت و امتیازی خواهد بود بر سایر کشورهای منطقه، هم از نظر اقتصادی،نظامی و سیاسی. بی جهت نیست که ابرقدرتها و جهان گشایان در طول تاریخ این کشور بر آن چشم دوخته و بارها آنرا به ویرانه ی تبدیل و مردم مظلوم آنرابه خاک و خون کشیده أند. این فجایع و گرفتاریها فقط میتواند بهای موقعیت حساس و استراتژیک این کشور باشد نه چیزی دیگر.
اما حاکمان افغانستان از این موقعیت خوب و ایدآل که این کشور در آن قرار داشت، نتوانستند به خوبی استفاده کنند، لذا بجای که این موقعیت مهم جغرافیایی و ژئوپلیتیکی بحال کشور مفید واقع شودر به ضرر آن تمام شده همواره کشور های بیگانه از آن به نفع خود استفاده کرده أند و اکنون نیز چنین است.
منابع:
1- احمدرشید، طالبان، اسلام،نفت وبازی بزرگ جدید، مترجمان، اسدالله شفایی وصادق باقری، تهران انتشارات دانش هستی، چاپ اول1379ص227.
2-حبیبی، عبدالحی، افغانستان بعد از اسلام، تهران انتشارات افسون، چاپ سوم 1380، ص-477-478-479-481-482-484-486.
3-کلیفورد، مری لوئیس، سرزمین و مردم افغانستان، ترجمه مرتضی اسعدی، تهران شرکت انتشارات علمی فرهنگی، چاپ دوم 1371، ص9.
4-محجوب، محمود و یاوری، فرامرز گیتا شناسی کشورها، تهران، چاپ کارون، چاپ ششم 1369، س 31.
5- فرهنگ، میرمحمد صدیق ، افغانستان در پنج قرن اخیر، قم ، انتشارات محمد وفایی، ج1، چاپ دوم 1374، ص93.
6- همان، ص 242.
7-دیه گو کوردووز و سلیک اس هاریسون، پشت پرده افغانستان، مترجم اسدالله شفایی، تهران، انتشارات بین المللی الهدی، چاپ اول 1379ص58.
8-خاتمی خسروشاهی، ابراهیم کتاب آسیا3، ویژة افغانستان پس از طالبان، تهران، انتشارات مئوسسة فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر تهران، چاپ اول1383، ص227.
9-علی آبادی، علیرضا، افغانستان، تهران، وزارت امورخارجه چاپ دوم 1373ص234.
10-انصاری، بشیراحمد، افغانستان درآتش نفت، کابل، انتشارات میوند، کتابخانه سبا، چاپ چارم1382ص65.
11-همان ص99.
12-احمدرشید، پشین، ص259.
14-همان ،ص248
15-انصاری، بشیر احمد، پشین، ص123-127.
16-احمدرشید، پشین، ص243.
17-همان ص24.
کلمات کلیدی :
» نظر